حافظ
اطلاعات موثق بسیار کمی در مورد زندگی حافظ، به ویژه دوران اولیه آن در دست است. بلافاصله پس از مرگ او، داستان های بسیاری با ابعاد اسطوره ای پیرامون زندگی او تنیده شد. آنچه در ادامه میآید تلاشی است برای جمعبندی آنچه میدانیم با اطمینان کافی درباره زندگی حافظ.
اموزش فال تاروت صفر تا صد (از مبتدی تا پیشرفته)
تولد
تاریخ:
بین سالهای ۱۳۱۰-۱۳۲۵ هجری قمری یا ۷۱۲-۷۲۷ هجری قمری محتمل ترین تاریخ آن سال ۱۳۲۰ یا ۱۳۲۵ شمسی است.
محل:
شیراز، در جنوب مرکزی ایران
نام
شمس الدین محمد
خانواده
نام مستعار نویسنده
حافظ یا حافظ (لقبی که به کسانی داده می شود که قرآن را حفظ کرده اند. گفته می شود که حافظ این کار را به چهارده روش مختلف انجام داده است).
عنوان کامل
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
سایر انواع املا عبارتند از:
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
یا خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی.
پدر:
بها الدین
برادران:
او دو برادر بزرگتر داشت
همسر:
حافظ در دهه بیست و چند سالگی ازدواج کرد، اگرچه همچنان عشق خود را به شاه نبات به عنوان مظهر زیبایی خالق او ادامه داد.
فرزندان:
حافظ یک فرزند داشت.
رویدادهای مهم
نوجوانان
او قرآن را با گوش دادن به تلاوت پدرش حفظ کرده بود. او همچنین بسیاری از آثار قهرمان خود سعدی و همچنین عطار، مولانا و نظامی را حفظ کرده بود.
نوجوانان
پدرش که تاجر زغال سنگ بود درگذشت و او و مادرش را با بدهی های زیادی رها کرد. حافظ و مادرش نزد عمویش (که سعدی هم نامیده می شود) رفتند. او مدرسه روزانه را رها کرد تا در یک مغازه پارچه فروشی و بعداً در یک نانوایی کار کند.
سن ۲۱ سال
(۱۳۴۱ شمسی)
حافظ در حالی که هنوز در نانوایی کار می کرد، نان را به محله ای از ثروتمندان شهر رساند و شاخ نبات، زن جوانی با زیبایی باورنکردنی را دید. بسیاری از اشعار او خطاب به شاه نبات است.
سن ۲۱
حافظ برای رسیدن به معشوق چهل شبانه روز بر سر مزار باباکوهی بیدار بود. پس از موفقیت به این امر، با عطار آشنا شد و شاگرد او شد.
اوایل دهه بیست تا اوایل دهه سی
شاعر دربار ابواسحاق شد. شهرت و نفوذ زیادی در شیراز به دست آورد. این مرحله «رمانتیسم معنوی» در شعر او بود.
سن ۳۳
مبارز مظفر شیراز را تصرف کرد و در میان کارهای مختلف حافظ را از مقام معلمی معارف قرآن در دانشکده خلع کرد. در این زمان اشعار اعتراضی می سرود.
سن ۳۸
شاه شجاع پدر ظالم خود را به اسارت گرفت و حافظ را مجدداً به عنوان معلم در دانشکده به کار گرفت. او مرحله معنویت لطیف خود را در شعر خود آغاز کرد.
اوایل دهه چهل
از دست رفتن شاه شجاع.
اموزش فال قهوه
سن ۴۸
حافظ برای امنیت خود از شیراز گریخت و به تبعید خودخواسته به اصفهان رفت. اشعار او عمدتاً از اشتیاق او به شیراز، شاه نبات، و استاد روحانیش عطار (نه فرید الدین عطار معروف نیشابور – که چند قرن پیش از حافظ بود – بلکه عطار کمتر شناخته شده شیرازی) صحبت می کند. ).
سن ۵۲
با دعوت شاه شجاع به تبعید خود پایان داد و به شیراز بازگشت. او دوباره به سمت خود در کالج اعاده شد.
سن ۶۰
در آرزوی اتحاد با خالقش، چهل شبانه روز را با نشستن در دایره ای که خودش کشیده بود آغاز کرد.
سن ۶۰
در صبح چهلمین روز شب زنده داری خود که در چهلمین سالگرد ملاقات با استاد عطار نیز بود، نزد استادش رفت و
نوشیدن جام شرابی که عطار به او داد، به شعور کیهانی یا خداشناسی رسید. .
دهه شصت
در این مرحله تا سن ۶۹ سالگی که درگذشت، بیش از نیمی از غزلیات خود را سرود و به تدریس حلقه کوچک شاگردان خود ادامه داد. شعر او در این زمان، با مرجعیت استادی موحد با خدا صحبت می کند.
شعر
دیوان حافظ
حدود ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چند قصیده که در مدت ۵۰ سال سروده شده است. حافظ تنها زمانی می سرود که از الهام الهی برخوردار بود و به همین دلیل سالانه به طور متوسط تنها حدود ۱۰ غزل می گفت. تمرکز او سرودن شعر شایسته معشوق بود.
گردآورنده دیوان
حافظ شعر خود را سروده است. محمد گلندام که مقدمه ای بر تألیف او نیز نوشته بود، آن را در سال ۸۱۳ هجری قمری یا ۱۴۱۰ میلادی، یعنی حدود ۲۱ تا ۲۲ سال پس از مرگ حافظ، به پایان رساند.
همچنین یکی دیگر از کسانی که شعر حافظ را سروده، یکی از شاگردان جوان او سید قاسم انوار است که ۵۶۹ غزل منسوب به حافظ را گردآوری کرده است. وی در سال ۱۴۳۱ شمسی حدود ۴۲ تا ۴۳ سال پس از مرگ حافظ درگذشت.
مرگ
تاریخ:
اواخر ۱۳۸۸ یا اوایل ۱۳۸۹ شمسی یا ۷۹۱ هجری قمری در سن ۶۹ سالگی.
محل:
شیراز
اموزش فال قهوه
مقبره:
در باغ مصلی در حاشیه رودخانه رکن آباد شیراز که از آن به حافظیه یاد می شود .
جنجال – جدال سرسختانه:
روحانیون ارتدکس که همیشه مخالف حافظ بودند، اجازه دفن مسلمانان را به او ندادند. با این حال حمایت مردمی او در میان مردم شیراز فضای درگیری ایجاد کرد.
اوراکل:
برای رفع اختلاف، تصمیم گرفتند از شعر حافظ استفاده کنند و غزلیات او را به دوبیتی تقسیم کنند و از پسر جوانی بخواهند که دوبیتی بکشد. قرار شد هر طور که دوبیتی آنها را کارگردانی کند، همه آنها راضی به دنبال کردن باشند.
دوبیتی که انتخاب شد بیت ۷ غزل شماره ۷۹ بود که پاسخ زبانی حافظ به روحانیون ارتدکس بود. میخواند:
نه سپاه حافظ و نه جانش نفی،
با همه بدکاری هایش، بهشت در انتظارش است.
قدم دریغ مدار از جـنازه حافظ
که گر چه غرق گناه است میرود به بهشت
تا امروز از دیوان حافظ به عنوان اوادی برای راهنمایی پرسش های ما و جهت دادن به خواسته های ما استفاده می شود.
بعد از مرگش
آنچه دیگران درباره حافظ می گویند:
گوته: حافظ در شعر خود حقیقتی غیرقابل انکار را به شکلی غیرقابل حک کرده است… حافظ همتا ندارد!
امرسون: حافظ از شما سرپیچی می کند تا به او نشان دهید یا او را در شرایطی نامناسب یا ناپسند قرار دهید… او از هیچ چیز نمی ترسد. او خیلی دور می بیند. او سراسر می بیند. این تنها مردی است که دوست دارم ببینم یا باشم.
سر آرتور کانن دویل: … شاید این ضرب المثل قدیمی ایرانی را به خاطر بیاورید که می گوید: “کسی که توله ببر را بگیرد، خطر دارد، و همچنین خطر برای کسی که توهم را از دست زنی ربود.” در حافظ به همان اندازه که در هوراس حس است و به همان اندازه معرفت از جهان وجود دارد.
ادوارد فیتزجرالد: بهترین نوازنده ورد.
گرترود بل: انگار چشم ذهنی اوست. با تیزبینی شگفتانگیزی، به آن دسته از ولایات فکری نفوذ کرده بود که ما در عصر بعدی مقدر شده بود در آن ساکن شویم.
ای جی آربری: … حافظ در نزد هموطنان خود به اندازه شکسپیر مورد احترام ماست و شایسته توجه جدی است.